English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6868 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
people sniffer U رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
curtesy U در CL اموالی راگویند که در صورت فوت زوجه
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
buttoned U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
capability U لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
buttoning U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
the british common wealth of nation U انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
street offences U اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
in the event of U درصورت
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
failing U درصورت کوتاهی از
failings U درصورت کوتاهی از
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
on the surface U درصورت فاهر از بیرون
gashing U جای زخم درصورت
blackhead U جوش کوچک درصورت
gash U جای زخم درصورت
blackheads U جوش کوچک درصورت
gashes U جای زخم درصورت
gashed U جای زخم درصورت
counter U 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countering U 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered U 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
the rank and file U سربازان
men U سربازان
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
draftees U سربازان وفیفه
troop housing U کوی سربازان
paratroops U سربازان چترباز
service club U باشگاه سربازان
campoo U اردوی سربازان
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
to drill soldiers U سربازان رامشق دادن
tunic U کت کوتاه سربازان انگلیس
conscript army U ارتش سربازان وفیفه
squad room U اطاق خواب سربازان
trooping U عده سربازان استواران
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
trooped U عده سربازان استواران
troop U عده سربازان استواران
to send soldiers into the streets U سربازان را به خیابانها فرستادن
tunics U کت کوتاه سربازان انگلیس
troops U افراد قسمتها سربازان
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
captives U اسیر
prisoner U اسیر
captive U اسیر
prisoners U اسیر
caitiff U اسیر
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
soldier's manual U ائین نامه راهنمای سربازان
also eligible U اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
captures U اسیر کردن
prisoners of war U اسیر جنگی
capture U اسیر کردن
lead captive U اسیر کردن
slave U زرخرید اسیر
slaved U زرخرید اسیر
slaves U زرخرید اسیر
slaving U زرخرید اسیر
captor U اسیر کننده
captors U اسیر کننده
prisoner of war U اسیر جنگی
capturing U اسیر کردن
enslaving U اسیر کردن
captured U اسیر شده
captivated U اسیر کردن
captivate U اسیر کردن
insnare U اسیر کردن
captivates U اسیر کردن
take captive U اسیر کردن
to lead captive U اسیر کردن
to take prisoner U اسیر کردن
to leadscaptive U اسیر کردن
enslave U اسیر کردن
enslaved U اسیر کردن
captives U اسیر کردن
enslaves U اسیر کردن
captive U اسیر کردن
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
extradition U تسلیم اسیر یا زندانی
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
to be enslave to a bad habit U اسیر خوی بدی شدن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] U خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
eat the ball U اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
pronounce U صادر کردن
issues U صادر شدن
issues U صادر کردن
pronounces U صادر کردن
emanating U صادر شدن
send out U صادر کردن
export U صادر کردن
exported U صادر کردن
exporting U صادر کردن
issuant U صادر کننده
issuable U صادر کردنی
emitting U صادر کردن
emanate U صادر شدن
emanated U صادر شدن
emanates U صادر شدن
promulge U صادر کردن
exporters U صادر کننده
outgoing U صادر شونده
emitted U صادر کردن
exporter U صادر کننده
issue U صادر کردن
emanative U صادر شونده
issue U صادر شدن
issued U صادر شدن
issued U صادر کردن
emit U صادر کردن
emits U صادر کردن
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
certificate U گواهی صادر کردن
originator U صادر کننده پیام
certificates U گواهی صادر کردن
originators U صادر کننده پیام
issuing bank U بانک صادر کننده
warrantor U صادر کننده warrant
issue a warning U اخطار صادر کردن
pass a sentence U حکم صادر کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
re export U دوباره صادر کردن
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
ago U : صادر شدن پیش رفتن
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
2crucification
1ما بودنمان را در اين دنيا به انها مديونيم
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com